همشهری آنلاین - سید حسین میرزمانی:
لطفا در ابتدا کمی از خودتان بگویید و بفرمایید چند سال است که کاسب این محله هستید؟
بنده ولیالله منتظری متولد سال ۱۳۲۹ در شهرستان تفت یزد هستم و از شهریور ۱۳۴۲ پس از اتمام تحصیلات ابتدایی به تهران آمدم و در کنار برادرم در حرفه باتریسازی مشغول به کار شدم که ابتدا محل کارمان در خیابان شریعتی دوراهی قلهک کوچه لادن بود و بعد از ۵، ۶ سال به خیابان دولت سهراه نشاط آمدیم و در حین کار هم به تحصیلاتم تا مقطع دیپلم ادامه دادم در سال ۱۳۵۶ بعد از خدمت سربازی در سن ۲۵ سالگی ازدواج کردم که ثمره آن ۲ دختر و یک پسر است و در حال حاضر پسرم در کنارم کار میکند.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
کمی برایمان از اوضاع و احوال محله بگویید.
خیابانی که سابقاً به نام دولت بود و در حال حاضر اسم آن را شهید کلاهدوز گذاشتهاند قبلاً باریکتر و یکطرفه بود و اکثر مغازههایی که در این محدوده وجود دارند قبلاً اصلاً وجود نداشتند و اکثر بافت این محدوده مسکونی بود. محدوده قلهک به نظر بنده از نظر بافت مسکونی ساکنان آن نسبت به دیگر محلههای شهر تهران تغییرات کمی داشته و هنوز کسانی که از قدیم به این محل آمدهاند هنوز هم بخش بزرگی از محله را تشکیل میدهند مثلاً یزدیها که از قدیم به این محل آمده بودند و چون بنده تعمیرکار بودم و به نوعی در محله در صنف خودم سرشناس بودم در بین مشتریهایمان داریم کسانی را که پدربزرگهایشان مشتری ما بودهاند.
وضعیت کاسبی بهصورت اعم و در حرفه شما بهصورت اخص نسبت به گذشته چه تغییری کرده است؟
در قدیم بین کسبه احساس مسئولیت نسبت به کارشان و خدمتی که به مردم ارائه میکردند بیشتر بود و مثلاً اگر کسی میآمد و اتومبیلش جایی مانده بود و خراب بود به هر نحوی بود حتی تا پاسی از شب میرفتیم و کارش را راه میانداختیم و بارها میشد بچههایم که باید برای آمدن به خانه دنبالشان میرفتم را جلو مدرسه معطل میکردم تا کار مردم را راه بیندازم و مردم با رضایتخاطر از پیش ما بروند اما الان در همین مغازه خودمان نیروهایی که برای ما کار میکنند فقط تا پایان ساعت کاریشان کار میکنند و حتی اگر مشتری باشد کار را به فردا موکول میکنند.
در گذشته فعالیت در صنف باتری بیشتر کار دست و تعمیراتی بود و به معنای واقعی باتریسازی بود و مانند گلگیرساز و رادیاتورساز و یا مانند صنفهای دیگر که چینی رابند میزدند و لباس را میدوختند و رفو میکردند ما هم باتری را تا مرحله آخر تعمیر میکردیم و باتریهای ۱۲ ولتی که از ۶ خانه ۲ ولتی تشکیل شده بودند و به آنها اصطلاحاً باتریهای قیری میگفتیم کاملاً قابل بازسازی و تعمیر بود اما در حال حاضر باتریهای موجود در بازار «سیلد اسید» است که در بین مردم به نام اتمی جا افتاده یک بارمصرفند و پسوند ((سازی)) هم در صنف باتری مانند صنفهای دیگر تقریباً از میان رفته است و تعمیر جایش را به تعویض داده است.
از سالهای فعالیتتان در محله آیا خاطره دارید؟
بله، زمانی که در مغازه خیابان شریعتی بودیم یک روز صبح که سرگرم کار روی یک اتومبیل بودم یک راننده تاکسی که آشنایی با هم داشتیم آمد و گفت ماشینش جلو در است و سوییچ را داد و خواست که نگاهی به آن بیندازم و مشکلش را برطرف کنم آن موقع پیکان تازه وارد خطوط تاکسی شده بود و هنوز اکثر تاکسیها فیات بودند خلاصه من که سرگرم کار دیگری بودم شاگردم که رسید گفتم که نگاهی به ماشین جلو در بیندازد و ببیند که مشکلش چیست. بعد از چند دقیقه شاگردم برگشت و گفت که قطعهای خراب است و باید تعویض شود. بعد از یک ساعت که راننده تاکسیای که ماشینش را برای تعمیر سپرده بود آمد و سراغ اشکال ماشینش را گرفت به او گفتم که فلان قطعه ماشین فیات شما خراب است و باید عوض شود و او بلافاصله گفت که ماشین او پیکان است و وقتی از او خواستم که اتومبیلش را نشانم بدهد پیکانی را که آن طرف خیابان بود نشانم داد و وقتی دست توی جیبم کردم سوییچش هنوز توی جیبم بود و معلوم شد که شاگردم به اشتباه فیاتی را که غفلتاً در آن قفل هم نبوده وارسی کرده است که بلافاصله قطعهای را که باز کرده بودیم سرجایش بستیم.
آیا شده طی این سالها با یکی از کسبه محل و یا اهالی محله مشکلی داشته باشید؟
کسبه محله ما همیشه هوای هم را داشتهاند و رقابت بیجایی که بعضاً در جاهای دیگر دیده میشود در این محل وجود ندارد. مشکلی که گاهی باعث بگومگوهایی با بعضی مشتریها شده در رابطه با خدمات پس از فروش است. خدمات پس از فروش در کشور ما درست جا نیفتاده و وقتی به مشتری در رابطه با مشکل باتری اتومبیلش توضیح میدهیم گاهی پیش میآید که حرف ما را باور نمیکند و فکر میکند که میخواهیم از زیر گارانتی دربرویم. به غیر از این ما همیشه سعی کردهایم که مردمدار باشیم.
موج گرانی و تورم در سالهای اخیر در حوزهکاری شما چه تأثیراتی داشته است؟
در ۲، ۳ سال اخیر تورم در کار ما سیصددرصد بود یعنی اینکه قیمت اجناس ۳ برابر شد و سبب کسادی بازار شده است و به تولید هم ضربه زده است بهطوری که در حال حاضر کارخانههای موجود در کشور تنها ۳۰ تا ۴۰درصد مصرف کشور را تأمین میکنند و بیش از ۵۰ درصد مصرف باتری کشور از کرهجنوبی، ترکیه و چین وارد میشود که این کسادی در همه بخشها و همه صنفهای شغلی دیده میشود. و مثالش در صنف ما که وسیله مصرفی مردم را میفروشیم این است که وقتی اوضاع مردم خوب نباشد آنوقت حتی اگر باتری اتومبیلشان ضعیف باشد باز تا جایی که بتوانند از آن استفاده میکنند (که این باعث آسیب به قسمتهای دیگر اتومبیل میشود) و یا به دنبال باتری دست دوم میروند.
روزی چند باتری میفروشید؟
در فصل تابستان در منطقهای که ما فعالیت میکنیم به دلیل استفاده از کولر اتومبیل خرید باتری بیشتر صورت میگیرد و فروش ما در فصل تابستان گاهی به روزی ۱۰ تا هم میرسد اما در فصل زمستان فروش ما کمتر میشود حدوداً روزی ۵ تا است.
منتشر شده در همشهری محله منطقه ۳ به تاریخ ۱۳۹۳/۲/۱۳
نظر شما